جدول جو
جدول جو

معنی نیمه روزان - جستجوی لغت در جدول جو

نیمه روزان(مَ / مِ)
هنگام نیم روز. ظهر: برگ کرنب در آب پزند و به دست بمالند و بپالایند و نیمه روزان انگبین صافی کرده بر آن نهند و به قوام آورند. (هدایهالمتعلمین از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نیمه روزان
وسط روز و آن هنگام رسیدن آفتاب است بر دایره نصف النهار ظهر: (سادس ماه ربیع الاخر اندر نیم روز روز آدینه بحکم کردگار ذوالمنن) (حافظ. 370) یا پادشاه (سلطان) نیم روز (نیمروز)، آفتاب، آفتاب
تصویری از نیمه روزان
تصویر نیمه روزان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نیم روز، ظهر:
از گرمی آفتاب سوزان
تفسیدبه وقت نیمروزان،
نظامی،
، هنگام نیمروز، وقت ظهر، (فرهنگ فارسی معین) :
بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه،
منوچهری،
- دایرۀ نیم روزان، دایرۀ نصف النهار: آن دایره که بر نقطۀ سمت الرأس گذرد که زیر سر است و همه روزها و نقطه ها به دو نیم کند او را دایرۀ نیم روزان خوانند، (التفهیم) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ رَ /رُو شَ)
آنجا که نه تاریک باشد و نه کاملاً روشن. (فرهنگ فارسی معین). سایه روشن. تاریک روشن
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ زَ / زِ)
نصف روزه. کارگری که یک نیمه از روز کارکند. نیمه روزی
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
نیمروز. وسط روز. ظهر، نصف روز. از صبح تا ظهر یا از ظهر تا شب:
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز
فتاد اندر او ز آتش معده سوز.
سعدی (بوستان چ یوسفی ص 142)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیمه روشن
تصویر نیمه روشن
آنجا که نه تاریک تاریک باشد و نه کاملا روشن: (صحنه نیمه روشن تاتر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمه روز
تصویر نیمه روز
از صبح تا ظهر یا از ظهر تا شب
فرهنگ لغت هوشیار